سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آقاشیر
صلوات صلوات صلوات علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
چهارشنبه 87 اردیبهشت 11 :: 8:0 عصر ::  نویسنده : آقاشیر

در لئالی الاخبار نقل می کند پیغمبری در سیاحتش رسید به راحبی که در دامنه کوه

سر گرم عبادت است و سرو سامانی ندارد خانه ای برای زمستان و اسایشگاهی برای

 تابستان ندارد .

پرسید چقدر اینجا هستی گفت سالهاست که اینجا هستم پرسید چطور خانه ای تهیه

 نکردی برای حفظ از سرما و گرما .

گفت هنگامیکه باران می اید در این غار می روم خانه برای چه می خواهم من که عمری

  در دنیا نیستم خانه می خواهم برای چه ؟ چند سال قبل پیغمبری را دیدم پرسیدم

چقدر در دنیا می مانم ؟

گفت هفتصد سال بیشتر عمر نمی کنی آخر هفتصد سا هم عمر است که من برای

 ان خانه بسازم ؟

پیغمبر گفت می اید در اخر الزمان وقتی که بشر در ان زمان عمرش به صد سال

نمی رسد ولکن ساختمانها از اهن و سنگ و محکم کاری ها می کند ،عابد گفت اگر

من عمرم صد سال بود همانرا به یک سجده تمام می کردم .البته ما در این فکر ها

نمی رویم در این خیال ها نمی افتیم که مگر عمر چقدر است بقدری امال و ارزوها

کور و کر می کند که میزان عمر هم از کف رفته است حالا که همان فرمایش پیغمبر

است بیشتر عمر امت من بین شصت تا هفتاد است اگر کسی به شصت رسید بداند

در مرز مرگ رسیده است ، پیر مرد شصت ساله چه هوسرانیها و حرص ها ، ارزوها و

خواسته ها دارد اگر یک میلیون داشت دلش می خواهد ده میلیون شود .

برگرفته از کتاب متن کامل ایمان

اثر آیت الله دستغیب




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب